پروژه پل خلیج فارس(Persian Gulf Bridge)
پل خلیج فارس بین بندر پهل در سرزمین اصلی و منطقه لافت در منطقه آزاد قشم در عمق بین صفر تا 30متر و طول تقریبی 2هزار و 200متر با احداث رمپها و دوربرگردان برای اتصال هزار و 800 متر فاصله 2خشکی قرار دارد. فاصله دهانههای پل از 105 تا 120متر و عرض پل 22 متر است و زمان پایان پروژه طی 3سال آینده است.
شبکه جامع ارتباطی قشم با محوریت پل خلیجفارس عبارتند از پل خلیجفارس، توسعه بندر کاوه، اتوبان خلیجفارس و ریل راهآهن.
مزایای شبکه جامع ارتباطی قشم با محوریت پل خلیجفارس شامل کاهش هزینههای حملونقل حداقل به میزان 30درصد، کاهش زمان سیر کالا به میزان 40 درصد، افزایش درآمد سرانه ساکنان و دستاندرکاران اقتصادی در قشم، کاهش فقر و افزایش رفاه اقتصادی و اجتماعی، افزایش درآمد ملی از طریق پذیرش نقش ترانزیتی و مبادلاتی و ایجاد تحول تاریخی در خلیجفارس از حیث صنعتی و تجاری است
طول این پل از دهانه دریا در منطقه 1800متر و لبه تا انتهای پل حدود 2200متر است. براساس برنامهریزی احداث این پروژه باید 3ساله به اتمام برسد، البته با استفاده از ظرفیتهای موجود زودتراز پیشبینی پروژه خلیجفارس تکمیل می شود.
نگرانی اماراتی ها از اجرای این پروژه:
واقعیت این است که بسیاری از سواحل جنوبی ایران نه تنها اکنون توانایی پذیرش کشتی های بالای 100 هزار تنی را ندارند بلکه در آینده نیز به دلیل مشکلات فنی ، محدودیت های محیطی (مانند عمق آب در بنادر) و برخی مسائل مالی ، این امکان را نخواهند داشت.
در چنین شرایطی ، سواحل جزیره قشم ، با عمق حدود 40 متر در برخی نقاط ، این امکان را می دهد که ایران نیز اسکله ای مطابق با استانداردهای روز دنیا برای پذیرش کشتی های فوق سنگین در آن احداث کند. با احداث این بندرگاه عظیم در قشم ، کشتی های حامل کالاها (به ایران - از ایران) به جای رفتن به بنادر دورتر جنوب خلیج فارس ، در قشم پهلو می گیرند.این مساله باعث می شود پولی که اماراتی ها از بابت پذیرش کشتی ها و انبار داری و دیگر امور از ایرانی ها می گیرند ، از پروسه تجارت خارجی ایران حذف شود به گونه ای که برخی برآوردها حتی از صرفه جویی 30 درصدی در هزینه ورود کالا به ایران خبر می دهند؛ معنای دیگر این سخن ارزان تر شدن قیمت کالاها در بازار ایران است.
به علاوه کشتی های گذری نیز ترجیح خواهند داد به جای رفتن به سواحل دور دست امارات ، در همان وسط دریا و در جزیره قشم ، سوخت گیری کنند و خدمات بندری دریافت نمایند.
بدیهی است که هیچ کدام از این اتفاقات نمی تواند برای اماراتی ها خوشایند باشد، به ویژه آن که به یاد بیاوریم بخش عمده ای از فعالیت های بندری این کشور کوچک ، مستقیم یا غیر مستقیم به ایران مربوط است. اما احداث بندرگاه در قشم ، فقط نیمی از راه حل است و نیم دیگر، به همین پل خلیج فارس مربوط می شود. فراموش نکنیم که قشم یک جزیره است و اگر به سرزمین صلی وصل نشود ، همه کالاهای تخلیه شده در آن ، ناگزیر باید بر کشتی های کوچک تر بار و به بنادر جنوب ایران منتقل شود. اما پل خلیج فارس ، که دارای مسیر رفت و برگشت قطار نیز خواهد بود ، این امکان را فراهم می آورد که محموله های تخلیه شده در قشم ، به سرعت وارد ناوگان حمل و نقل جاده ای و ریلی ایران قرار بگیرد و با سرعت فراوان به مقصد نهایی در اقصی نقاط کشور برسد و متقابلاً محصولات صادراتی ایران نیز با سرعت و سهولت به ترمینال دریایی صادرات می رسد. گفته می شود با راه اندازی این پل ، سرعت انتقال کالا به ایران و از ایران ، تا 40 درصد بهبود می یابد.از اینها گذشته ، چون احداث بندر در قشم نیاز به سرمایه گذاری کلان دارد، کمتر سرمایه گذاری حاضر می شود بدون وجود پل، در اسکله سرمایه گذاری کند زیرا این پل است که بندرگاه را رونق و سرعت می بخشد و با گردش سرمایه، بازگشت سرمایه و سود را تضمین می کند.
واما داستان مناقصه پروژه خلیج فارس:به تصاویر تاسف انگیز زیر نگاه کنید و بیاندیشد که چگونه در زمانی که این همه شرکت با سهامداران فراوان و سرمایه کلان در کشور وجود دارد ساخت چنین پل عظیم و ملی به دو شرکت کاغذی که یکی تنها چند روز و دیگری چند ماه قبل تاسیس شده و با سرمایه اندک و حتی 100 هزار تومانی ثبت شده اند واگذار می شود ؟ واقعا سرنوشت پروژه ای با این منوال به کجا خواهد انجامید ؟
آیا سهامداران و اعضای هیات مدیره این شرکتها جز از مابهترون هستند که با سرمایه 100 هزار تومانی به جنگ ساخت پروژه 650 میلیون یورویی می روند؟
آیا این استعمار پیمانکاران توانمند کشور نیست که پروژه ملی بدست شرکتهای کاغذی بیافتد و آنها با پیمانکاران توانمند کشود قرارداد دست دوم ببندند و از این طریق ره صد ساله را یک شبه بروند؟ آیا علاج واقعه قبل از وقوع نباید کرد و از همین ابتدا جلوی این رویه ناصواب در پروژه را گرفت تا در سالهای بعد به مشکلهای مختلف بر نخوریم و دوباره شاهد تاخیر های طولانی بهره برداری از این سازه ملی نباشیم شرکتهای صدرا نور و شرکت ساختمانی وریج که سهامدار اصلی شرکت سرمایه گذاری ایده پارس یکی از برندگان مناقصه است نیز متعلق به خانواده ایرانی شاد است و با توجه به اینکه هر دو شرکت سایت اینترنتی دارند سابقه آنها در ایجاد پروژه های ساختمانی است و نه پروژه های ملی و تجهیزاتی !
کسب و کار سالم و اصولی در اینترنت
:: موضوعات مرتبط:
فنی و مهندسی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1051
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11